+ نوشته شده در شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت 9 PM توسط معصومه
|
شب فراق دختر خردسالی با سر بریده
باباست که به صبحی منجر نشد...
کاش باران بگیرد
کاش باران بگیردو شیشه بخار کند
و من همه ی دلتنگیهایم را رویش "ها"
کنم
و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک
کنم
و خلاااااص.

تنهایی رو تو تنهایی تجربه کنی بهتر از
اینه که تنهایی رو در کنار یکی دیگه
تجربه کنی...!
خاطره چه خوب باشه چه بد
وقتی یادت بیاد حالت گرفته میشه...
چه طعم تلخی دارد
وقتی آن را با عشق اشتباه
میگیری.......!
چقدر سخته منطقی فکر کنی وقتی احساست
داره خفت میکنه....
پسر بچه:مثل آدم بزرگا؟؟؟؟
دختر بچه: نه راستکی ....!